به وبلاگ آشیانه در مه خوش آمدید

در این وبلاگ مسائل سیاسی و ملموس روز قرار خواهد گرفت. همان دردهای آشنایی که همگان با آن پاگرفته‏ایم

۱۳۸۷ دی ۸, یکشنبه

کشورم

کشورم

همیشه این سوال در ذهنم نقش می بندد که آیا این ما ملت ایرانیم که رییس حکومت را انتخاب می کنیم یا گروهی انحصار طلب و هر بار چون گذشته به این پاسخ تلخ می رسم که نه محال است این تازه به دوران رسیده‏ها و نوکیسه‏های تکیه زده به قدرت اجازه چنین کاری را به مردم مظلوم کشورم بدهند.

محال است حال که بعد از مدتها چون کفتارها بر سرثروت مردمی که بی صدا در زیر پاهایشان لگدمال می شوند و ناموس وکشورشان به تاراج می رود ، چنین اجازه ای دهند.

کشورم می رود به سوی سرنوشتی نامعلوم .کشورم می رود که چونان گذشته زخم خور افراد نالایق شود. کشورم می رود تا به جای آبادانی به ویرانه مبدل شود.آه از این همه ظلم و بیداد.

کشورم می رود تا لگدمال هوس بازیهای نامردمان شود .

کشورم می رود تا با وجود هم رزمانی چون توماجها که جان و مالشان را برکف گرفته و فدایی مردمی سخت آشفته و ستمدیده از جور زمان شدند به صدایی اعتراض آمیز تبدیل شوند.

آه کشورم ، آه مردم بی دفاع وطنم

با کدامین نوشته ، با کدامین قلم می توانم از تو بنویسم از ظلمی که به تو ناجوانمردانه می شود

با کدامین قلم می توانم از مبارزین دهه 60 بنویسم ، از کسانی که در زیر شکنجه جان دادند ، از شخصیتهایی که می رفت تا به قهرمان تبدیل شوند.

با کدامین قلم می توانم از شما بنویسم ، از شمایی که هر چه کردید همه برای آزادی و اعتلای ایران بود.

هر چه بود و هست شرافت شماست که نقشبند تاریخ مبارزاتمان است .

می نویسم و خواهم نوشت تا جایی که قلمم جان دارد.

می نویسم تا زمانی که دستانم برای مبارزه آزاد است.

می نویسم تا زمانی که جان در بدنم است

می نویسم برای تو همرزم شجاعم برای تو که همیشه و همه جا به تو افتخار میکنم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر