نامه ای به دوست

نامه ای به دوست

سلام

سلام به رفیق ، سلام بر رفیق مبارزاتی ام ، سلام من به تو ، تویی که هر جا پا می گذارم یاد تو نقشبند خاطراتم است.

سلام من به دوستی مهربان به دوستی با صفا به رفیقی که همیشه و همه جا سایه اش با من است.

سلام به تو، که در نهایت صبوری همه ناملایمات را تحمل کردی و هرگز دست از مبارزه نکشیدی.

سلام به رفیق ، به رفیقی که همیشه به یاری اش نیاز دارم.

دوست من دستانم را بگیر و مرا یاری کن. نگذار در غم دوریت ، در سرمای جدایی ات جان دهم.

دوست من ، می بینمت . تو را در زیر شکنجه چون کوه مقاوم

می بینمت . آه می بینم ضربات شلاق را بر بدن نازنینت که به اندازه دنیایی ظلم بر تو فرود می آید.

می بینم آن صورت خونین را که لبخند پیروزی از زیر قطرات خون هویدا می شود و صبر و عشق را به مبارزه فرا میخواند

می بینم دستان پاکت را که زخم خورده از جور ظالمان است.

می بینم آن پیکر چاک چاک شده ات را که زیر شکنجه ظلم جان می دهد.

می بینم نگاه نگران مادرت را که به دنبال تو در هر سلولی می گردد.

می بینم دل سوخته پدرت را که آتش گرفته در غم دوریت و دنیایی را به گریه واداشته.

می بینم خودم را دور ازتو ، رنجور از این جدایی و بی تاب از غم تنهایی ام.

تقدیم به تو همه نوشته هایم ، همه عشقم و هر آنچه دارم همه برای تو و فدای تو .

تقدیم به تو ، به فدایی عزیز به توماج همیشه مقاوم به دوستی که جانش را دستمایه مبارزه قرار داده وهرگز از این هدف پا پس نگذاشته

تقدیم به تو