به وبلاگ آشیانه در مه خوش آمدید

در این وبلاگ مسائل سیاسی و ملموس روز قرار خواهد گرفت. همان دردهای آشنایی که همگان با آن پاگرفته‏ایم

۱۳۸۷ اسفند ۲۰, سه‌شنبه

به امید آزادی

به امید آزادی

می گویند زندان جای انسانهای نافرمان از قوانین اجتماعی است . می گویند سلولهایش تنبیه گاه نافرمانان است.

ولی نمی دانم چه شده است که حال جایگاه افراد آزادیخواه شده نمی دانم چرا اگر حرف از عدالت بزنی جایگاهی بهتر از آن نخواهی داشت؟

نمی دانم چرا وقتی نظر و عقیده ات را بیان می کنی باید در انتظار عقوبت بدی باشی؟

نمی دانم به کدامین گناه فرزاد عزیزمان باید اعدام شود؟ نمی دانم به کدامین گناه باید شاهد زجر احمد قصابان ویارانش شویم ؟

نمی دانم چرا کشته شدگان جنگ که دلاورانه جان فدای میهن کرده اند دست آویز ی برای رسیدن به اهداف جاه طلبانه ناخردان شوند؟

و هزاران چرا های دیگر................

نمی دانم هرگز پایتان به زندان مخوف کمیته مشترک ضدخرابکاری یا همان توحید فعلی که امروزه به موزه عبرت تبدیل شده باز شده یا نه؟

ولی من به آنجا قدم گذاشته ام و لحظه لحظه زجر کشیدنهای زندانیان را حس کرده‏ام

ولی نه به عنوان زندانی دربند بلکه به عنوان یک بازدید کننده

بگذارید از ابتدا بگویم

هرگز فکر نمی کردم که در مرکز شهری که هزاران انسان هرروز در رفت و آمد هستند جایگاهی به مخوفی این زندان موجود باشد. به عقلم هم نمی رسید که از کنار دیواری که هرروز رد می شوم دیوار زندانی است که روزگار قدیم زجر گاه انسانهای آزادی خواه بوده است حتی به ذهنم هم نمی رسید که امروزه هم هستند کسانی که به دلیل عقیده و عدالتخواهیشان در آن زندانی بوده و شکنجه می‏شوند

تا آن روز که خود قدم به آنجا گذاشتم و تازه فهمیدم که در پس این دیوارهای بلند چه میگذشته است.

وقتی از در وارد می‏شوی به راهرویی بزرگ وبلند می‏رسی که انتهای آن به ساختمانی با عظمت می‏رسد که تک تک سنگها و آجرهایش حکایت ها دارد.

بعد از ورود اول برایت یک فیلم میگذارند که آنجا را معرفی می کند. بعد به سمتی راهنمایی می شوی که پله های باریک تو را به سمت بالا میخواند بعد از آن به اتاقی میرسی که لباسهای زندانی را تحویل میگرند و بعد به اتاقهایی می رسی که درواقع مکان پذیرایی یا همان شکنجه است به ماکتهایی با چهرهای خشن می رسی که گفته می شود بازجو وشکنجه گر بوده اند رسولی ، آرش، منوچهری ، حسینی و......

وقتی به چهره خشن آنان نگاه میکنی به یاد آن زندانیانی می افتی که چه زجرها کشیده و چه بی حرمتیها از آنان دیده اند.

وقتی به اتاق حسینی رسیدم چهره مردی با قامتی بلند در آن قرار داشت که ناخودآگاه مرا یاد غولهای قصه های مادربزرگم می انداخت همان غولهایی که نماد بی رحمی بودند.

ناخودآگاه خود را به کنارش رساندم تا خود را ازنظر چثه با او مقایسه کنم .وای که او چقدر وحشتناک بوده است واگر من زیر دست او قرار می گرفتم حتما با اولین کابل می مردم.

بعد از اتاقهای شکنجه، بندهای عمومی و سلولهای انفرادی قرار داشت که َآنها را هم دیدم و بعد هم حمام و حوض کوچک وسط حیات و اتاق عکاسی و اتاق پانسمان

همه را دیدم ولی نکته ای که توجه ام را به خود جلب کرد که شکم را به یقین رساند اینجا هنوز هم استفاده می شود

هنوز هم جایگاه شکنجه و زجر است هنوز هم هستند کسانی که در آن شکنجه می شوند به خاطر عقیده اشان به خاطر عدالتخواهی اشان به خاطر مردمشان به خاطر ظلمی که به اینان می شود و .....

وقتی به سلولهای انفرادی و عمومی وارد می شوی بوی چرک وخون تازه به مشامت می رسد

هر انسان عاقل و فهمیده اگر کمی تو جه کند متوجه می شود بو، بوی خون است بوی چر ک است

مسولین آنجا به تو می گویند : از پیروزی انقلاب این مکان تعطیل شده و تبدیل به موزه شده ولی همه حرف است همه دروغ است چون بعد از گذشت 30 سال چگونه ممکن است هنوز هم بوی خون از آنجا به مشام برسد .

این بو طوری مشمئز کننده است که ناخودآگاه سعی میکنی بینی خود رابگیری و سریع خود را به بیرون برسانی.

نکته دیگر اینکه این ساختمان دارای طبقات دیگر می باشد که همیشه دو طبقه بالایی آن بسته است و فکر بازدید آن را باید از سرت بیرون کنی چون همیشه قفل بزرگی تو را از رفتن به سمت آن باز می دارد.

باید در آنجا خبرهایی باشد وگرنه چرا باید این چنین قفل و زنجیر باشد چرا؟

دلیل دیگر مبنی بر شکنجه گاه بودن این مکان در حال حاضر گفته های زندانیانی است که در همین دوران ما به آنجا برده شده و شکنجه شده اند

سخنان احمد باطبی و بسیاری از دستگیر شدگان تیرماه 78 و وقایع کوی دانشگاه و حتی بسیاری از مبارزین دهه 60

همه اینها نشانه و دلایل محکمی برای این مدعا است.

من اگر با چشمان خود آنجا را ندیده بودم و اگر بوی خون تازه را حس نمی کردم می‏گفتم دروغ است این سخنان در باب این جایگاه، ولی هم دیدم و هم حس کردم.

دولتی که ادعا میکند با یاری ملتی به قدرت رسیده و با یاری جوانانی به این جایگاه رسیده که روزگاری را بسیاری از آنان در این مکان شکنجه شده و زجر کشیده اند ، حال خود شده عامل شکنجه و زجر فرزندان کسانی که روزگاری برای پیروزی آنان قدم به این راه نهادند.

یادمان باشد روزگاری را که همین مردم جان برکف به خیابان ریختند و برعلیه ظلم و در حمایت کسانی قیام کردند که فکر نمی کردند روزگاری همین افراد برپیکر فرزندانشان بتازند و ظلم را در حد وسیعی به نمایش بگذارند.

دوست من، امروز من و تو ایم که در زیر این ظلم هرروز شلاق میخوریم و هرروز بیش از پیش زجر میکشیم

من و تو ایم که تا بیائیم از هویتمان دفاع کنیم به زندان و تبعید و شکنجه و اعدام محکوم میشویم

امروز من و تو ایم که حق استفاده از هیچ امکاناتی را برای بهبود وضعیت معیشتی نداریم امروز من و توایم که حق دفاع از عقیده و مردم خود را نداریم

امروز من و توایم که زندانی هستیم اگر چه آزادیم ولی کشورمان چون زندان شده .

تا من وتو نخواهیم هرگز این زندان شکسته نمی شود تا مردم این سرزمین به پا نخیزند و تا به امید روزی باشند که کسی از آسمان بیاید تا آنها رانجات دهد هرگز دیوارهای این زندان مخوف شکسته نمی شود

پس بیایید دست در دستان هم و پشت به پشت هم برعلیه هرچه بیداد وظلم است قیام کنیم و خود را ازشر این دیو ظلم و جور نجات دهیم

دریا آشیانه

۱۳۸۷ اسفند ۱۸, یکشنبه

در حمایت از دانشجــــویان دستگیــــــــر شــــــــــــده

در حمایت از دانشجــــویان دستگیــــــــر شــــــــــــده

دوستان گرامی

ما در روزهای گذشته شاهد درگیری و دستگیری بسیاری از یاران دانشجوی خود در دانشگاه پلی تکنیک تهران بودیم که جرمشان تنها اعتراض به تبدیل دانشگاه به گورستان بود .شاهد ضرب وشتم بسیاری از این دلاورمردان بودیم که در آخرین اخبار رسید ه حال تعدادی از آنان وخیم گزارش شده است . در بین دستگیر شدگان به نام آشنای احمد قصابان بر میخوریم که هم اکنون جزء دستگیر شدگان است . لذا وظیفه خویش می دانیم که حمایت همه جانبه خویش را به عنوان گروه فعالین سیاسی و حقوق بشر از این حرکت اعتراضی دوستان دانشجوی خود اعلام داریم

ما به عنوان نهاد مدنی و سیاسی دستان عزیزان دانشجو را دراین ارتباط می فشاریم و آروزی روزی را داریم که همگی در سایه صلح در کنارهم به بحث بنشینیم

دریا آشیانه و دوستان فعال سیاسی مدنی

۱۳۸۷ اسفند ۱۷, شنبه

جان فرزاد کمانگر در خطر است

جان فرزاد کمانگر در خطر است

به انسانهاي شرافتمند وباوجدان.

دست اندر کاران رژيم جمهوري اسلامي باز هم فرزاد کمانگر معلم آزاديخواه را به زندان اوين انتقال دادند. در اين شرايط حساس و براي گرفتن زهر چشمي از معلمين شرافتمندي که اعتصاب کرده اند مي خواهند فرزاد را قرباني کنند.
فرزاد به مدت شش روز ناپديد مي شود و کسي از او خبري نداشت تا بالاخره توسط فعاليت وکيلش، اورا پيدا مي کنند و به خانواده اش خبر مي دهد که فرزاد در معرض خطر جدي قرار دارد و مي خواهند اورا اعدام کنند. شما به مثابه خانواده فرزاد مي خواهيد چکار کنيد؟
خانواده فرزاد در اوج دلهره و نگراني هاي عميق، با بازجوي فرزاد تماس برقرار مي کنند.
سپس روز شنبه حدود ساعت ده صبح فرزاد کمانگر با خانواده اش تماس مي گيرد و مي گويد: مادر خونسردي خودرا حفظ کنيد . خواهش مي کنم آرام باشيد فعلاً مرا از آنجا بيرون آورده اند. اما فعلا ممنوع الملاقات هستم . همچنين روز يکشنبه ساعت 11 به وقت ايران مجددا تلفن زنگ مي زند وصداي فرزاد دو باره شنيده مي شود و باز هم مي گويد مادر خونسرد باش من نمي خواهم بخاطر من هيچ انساني ناراحت شود و هيچ انساني در عذاب باشد. پس از چند جمله تلفن قطع مي شود.
بدنبال تماس تلفني فرزاد با مادرش،خانواده او جان تازه اي ميگيرند.اکنون خانواده فرزاد براي نجات جان او دست ياري را به سوي همه انسانهاي شرافتمند در سراسرجهان دراز مي کنند که بهر شيوه ممکن و براي نجات جان فرزاد از اعدام، به کمک آنها بشتابند و تلاشي صورت بدهند.

زنان و مردان آزاديخواه انسانهاي شرافتمند!
نگذاريد که اين جنايت اتفاق بيافتد.بايد جلو اين فاجعه دلخراش را گرفت. نبابد بگذاريم فرزاد کمانگر را اعدام کنند. تلاش وسيع و قدرتمند در سطح داخلي و خارجي مي تواند جان فرزاد و امثال او را از خطر اعدام نجات دهد. بايد جلو اين کابوس وحشتناک را گرفت. من از کارگران ، دانشجويان ، معلمان و انسانهاي شريف و آزاديخواه مي خواهم به هر شيوۀ ممکن به هر نوعي که برايشان امکان دارد به فکر مادر هفتاد ساله او باشند. به جاويد سيزده ساله، برادر زاده فرزاد و تمامي خانواده او بيانديشند.

زنده باد انسانيت. محمدامين کمانگر
1 مارس 2009

مهرداد کمانگر برادر فرزاد کمانگر با شکایت وزارت اطلاعات تهديد به دستگيري شد.

بنا به گزارشات منتشر شده مهرداد کمانگر، برادر فرزاد کمانگر معلم محکوم به اعدام به دلیل اطلاع رسانی وضعیت برادر خود و همچنین شرکت در راهپیمایی مردم کامیاران در حمایت از فرزاد کمانگر با شکایت وزارت اطلاعات توسط دادگاه عمومی و انقلاب کامیاران به تبلیغ علیه نظام و اخلال در نظم عمومی متهم گردید.
مهرداد طي تماس تلفنی برای روز یکشنبه مورخه ۱۳ بهمن ماه به دادسرای عمومی و انقلاب کامیاران احضار شد. مسئولین دادگاه از او خواسته اند در زمان مراجعه به بازپرسی جهت ارائه آخرین دفاعیات ، وثیقه ای سنگین را همراه خود داشته باشد تا با ارائه ضمانت حداقل بتواند تا زمان برگزاری دادگاه آزاد بماند.
خانواده فرزاد کمانگر به دلیل فشارهای وارده منجمله مصادره اموال ، قادر به تامین چنین ضمانتی نیستند ، آنها چنین اتهامی نادرست میدانند . خانواده فرزاد کمانگر همواره زير فشار اطلاعات رزيم قرار دارد و اکنون خطر دستگيري او را تهديد ميکند.
با احضار مهرداد کمانگر تعدادي از اعضاي کانون وکلای دادگستری منجمله خلیل بهرامیان آمادگی خود را برای دفاع از ایشان و پیگیری پرونده مذکور اعلام داشته اند.

گفتگوي کمپين فرزاد کمانگر با فرشاد کمانگر برادر فرزاد

براي شفاف سازي و اطلاع از آخرين وضعيت حقوقي و شرايط فرزاد کمانگر ، معلم محکوم به اعدام ، گفتگويي را با فرشاد کمانگر برادر ايشان داشتيم که شرح آن در پي مي آيد :آقاي کمانگر، برخي شنيده ها حاکي از اعمال ماده 18 (بازنگري) در مورد پرونده برادر شما مي باشد ، آيا شما اين گفته ها را تائيد ميکنيد ؟حکم اعدام برادرم ، در خردادماه گذشته در ديوان عالي کشور تائيد و پرونده براي اجرا به دايره اجراي احکام رفته است اما در تاريخ 7/5/87 به بند 209 زندان اوين منتقل شد ، با توجه به شرايط جديد بازجويي هاي انجام شده ومحرز شدن بيگناهي ايشان ، درخواست اعمال ماده 18 توسط برادرم و وکيل محترمشان به قوه قضائيه ارسال شده ، اما تاکنون هيچ مرجع قضائي بعد از شش ماه که مدت طولاني هم مي باشد از قبول يا رد اين درخواست سخني به ميان نياورده است و در مراجعات مکرر ما به دادگاه انقلاب هيچ پاسخ روشني دريافت نکرديم ، در واقع پرونده هنوز در شعبه اجراي احکام دادگاه انقلاب مي باشد و با توجه به وضعيت پرونده هايي که در اجراي احکام هستند، هيچ چيزي بعيد نيست و همچنان ما نگران وضعيت او هستيم .آقاي بهراميان وکيل ايشان در مصاحبه هايي عنوان داشته اند که جاي هيچگونه نگراني نيست و تغييراتي در پرونده به وجود آمده ، شما از روند بازجويي ها و وضعيت فعلي اطلاعي داريد ؟طي ملاقاتهايي که با آقاي بهراميان و با حضور کارشناسان وزارت اطلاعات و فرزاد داشته ايم ، کارشناس مربوطه بارها اعلام نمود که با توجه به بازجويي هاي اخير و تحقيقات به عمل آمده در اين زمينه و شواهد و مدارک موجود ، اتهام قبلي ايشان مبني بر عضويت در حزب پ.ک.ک شامل فرزاد نمي شود و در روند تحقيقات قبلي در کرمانشاه و سنندج در حق ايشان اجحاف هايي صورت گرفته و از نظر وزارت اطلاعات هيچ مدرکي دال بر عضويت فرزاد وجود ندارد و به گفته ايشان به زودي تغييرات پرونده از طريق مراجع قضائي اعلام ميشود. اما از آن تاريخ کوچکترين تغيير ملموسي در پرونده رخ نداده ، حتي فرزاد به زندان رجايي شهر بازگردانده شده و ملاقات ايشان نيز قطع شده است.در خبرها آمده بود که 29/10/87 به دادگاه احضار شدند ، دليل اين احضار و رفتن مجدد ايشان چه بوده ؟صح يکشنبه دوستان فرزاد از زندان با ما تماس گرفتند که فرزاد را بصورت ناگهاني همراه با متهم ديگر پرونده در ساعت شش و نيم صبح از بند خارج کردند ، با توجه به اينکه هيچ اطلاع قبلي به آقاي بهراميان يا به خود فرزاد در مورد تشکيل جلسه دادگاه داده نشده بود ، باعث اضطراب و نگراني خانواده گرديد به گونه اي که مادر ما هم به بيمارستان منتقل شد و روزي پر تنش و اضطراب براي ما بود ، چون در پرونده هاي سياسي هيچ چيز قابل پيش بيني نيست و ما هر روز منتظر خبر نگران کننده اي هستيم . بهرحال فرزاد بعد از ظهر همان روز از زندان با ما تماس گرفت که زنده است و در تماس تلفني گفت بازپرس حتي يک سئوال هم از او نپرسيده و هيچ نيازي به اعزام او به بازپرسي نبوده ، فکر ميکنم اينگونه کارها بيشتر در راستاي وارد کردن فشارهاي روحي و رواني به فرزاد و خانواده ما مي باشد ، ضمناً به گفته خود فرزاد با پابند ، دستبند و تحت شديدترين تدابير امنيتي از زندان خارج شده که بيشتر براي تحقير ايشان و نشان دادن ايشان به مثابه يک مجرم خطرناک است . با اين وضعيت من فکر نميکنم نشاني از تغيير مثبت در وضعيت پرونده او باشد.در پايان اگر خواسته يا نکته اي داريد بفرمائيدضمن تشکر از مردم و نهادهاي مدني ، کارگري و معلمان به خاطر حساسيت و پيگيري آنان نسبت به پرونده ، تا آزادي فرزاد ما را تنها نگذارند چون از نظر ما وضعيت فرزاد هنوز نگران کننده است

٥ بهمن ٧٨

فرزاد کمانگر٬ معلم محکوم به اعدام آزاد بايد گردد!

حکم اعدام فرزاد کمانگر بايد لغو شود. فرزاد کمانگر بايد فورا و بدون قيد و شرط از زندان آزاد شود
فرزاد کمانگر معلم آزاديخواه هنوز در زندان است و خطر اعدام او را تهديد ميکند. بنا به گزارشات در روزهاي اخير خبري مبني بر موافقت آيت الله شاهرودي با اعاده دادرسي پرونده فرزاد کمانگر و در نتيجه ارجاع پرونده اين معلم محکوم به اعدام به شعبه اي از دادگاه جهت بررسي مجدد با حضور ۵ قاضي منتشر گرديده است. اما خانواده و وکيل او اظهار بي اطلاعي کرده اند و نزديکان فرزاد کمانگر به شدت از وضعيت او نگران هستند.
پرونده فرزاد کمانگر با حکم قطعي اعدام از حدود ۵ ماه قبل بعلت امتناع اين معلم معترض از درخواست عفو ٬ در انتظار موافقت رياست قوه قضائيه جهت اعاده دادرسي است. از همين رو خطر اعدام او را همچنان تهديد ميکند. فرزاد هم اکنون در بند ۲۰۹ زندان اوين در اتاقي چند نفره نگهداري ميشود، وي به دليل عفونت داخلي فک ناشي از شکنجه در بازداشگاه اطلاعات سنندج به رسيدگي پزشکي نياز دارد و تا کنون هيچ اقدامي در اين زمينه براي او نشده است. خانواده فرزاد در ملاقات متوج شدند که صورت او متورم است که اين تورم ناشي از آسيب ديدگي فک اوست. و نگراني ورود عفونت به خون او را تهديد ميکند. بنا به گزارشات طي هفته هاي اخير وکيل فرزاد کمانگر نيز در ارتباط با پيگيري پرونده وي زير فشار قرار گرفته است. کمپين براي لغو حکم اعدام فرزاد کمانگر و آزادي فوري و بدون قيد و شرط او از زندان ادامه داد. بايد وسيعا به اين کمپين پيوست

***

بیانیه ی اتحادیه آزاد کارگران ایران در حمایت از فرزاد کمانگر
ما خواهان لغو فوری حکم اعدام و آزادی فرزاد کمانگر از زندان هستیم

بنا بر اخبار منتشره حکم اعدام فرزاد کمانگر علیرغم همه اعتراضات داخلی و بین المللی همچنان قطعی است و تاکنون هیچ تغییری محسوسی در روند پرونده این معلم و حکم صادره در مورد ایشان رخ نداده است.
آنچه که تاکنون در مورد پرونده فرزاد کمانگر برای افکار عمومی روشن شده است، اینست که نیروهای امنیتی تلاش کرده اند به هر ترتیبی شده، اتهامات بی اساسی را بر وی وارد کنند تا قادر شوند بدین وسیله حکم اعدام فرزاد را توجیه نمایند.
پرونده فرزاد کمانگر تنها پرونده موجود برای وارد کردن اتهامات بی اساس بر معترضین به وضعیت موجود نیست. علاوه بر صدها پرونده این چنینی در مورد معلمان،دانشجویان، کارگران و زنان، اداره اطلاعات سنندج طی شش روز بازجویی و وارد کردن انواع فشارهای روحی و جسمی بر طیب ملایی از اعضای هیئت مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران تلاش کرده است بر وی بقبولاند که مرتبط با یکی از احزاب بوده است. اما طیب در مقابل این فشارها مقاومت کرده و علیرغم این مقاومت و پس از آزادی، شبها زمانی که در خواب است دچار آشفتگی میشود و مادرش ناچار وی را از خواب بیدار کرده و بر بالینش می گرید.
این است اساس پرونده انسانهای شریفی همچون فرزاد کمانگر که علیه فقر و تبعیض و ظلم و ستم در این جامعه فریاد سر کشیده اند.
از نظر ما حکم اعدام نه تنها در ایران بلکه در تمامی نقاط دنیا، اساسا ابزاری است در دست طبقات حاکم برای به تمکین واداشتن کل جامعه و حفظ سیطره مشتی اقلیت ناچیز که ثروتهای اجتماعی را در دستان خود متمرکز کرده اند. این حکم دون شان انسان است و باید برای همیشه از زندگی بشر برچیده شود.
اتحادیه آزاد کارگران ایران همدوش با تمامی انسانهای شریف و آزادیخواه، خواهان لغو فوری حکم اعدام فرزاد کمانگر و آزادی وی و پایان دادن به پرونده سازیهای بی اساسی است که هر روزه بر علیه انسانهای شریف و معترض در این جامعه اعمال میشود.
١ دي ٨٧

بیانیه سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران وحومه در حمایت از فرزاد کمانگر


تشکلات مدافع حقوق بشر همچنان از قطعی بودن حکم اعدام فرزاد کمانگر و خطری که جان این معلم و فعال صنفی را تهدید میکنند گزارش می دهند.
نظر به گزارشات فوق وگفته های وکیل آقای کمانگر مبنی بر فقدان اسناد و ادله در پرونده ای که آقای کمانگر به اعدام محکوم گردید ، سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه ضمن محکوم نمودن این محکومیت غیر حقوقی ، خواست خود را مبنی بر آزادی آقای فرزاد کمانگر یا رسیدگی علنی و منصفانه بر پایه قوانین و مقاوله نامه های مربوطه اعلام می نماید.
همچنین ما از اخبار دریافتی که وضعیت جسمی آقای کمانگر را وخیم توصیف می نماید نگران گشته ایم .سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران وحومه از همه مقامات و مسئولین می خواهد تا باتوجه به اصول منشورهای جهانی و مقاوله نامه ها ومعاهدات بین المللی که به امضای نمایندگان ایران نیز رسیده است، رفتار نمایند و خود را ملزم به اجرای بدون قید وشرط همه ی مفاد آن بداند.
سندیکای کارگران شرکت واحد
اتوبوسرانی تهران وحومه
۳٠/٩/١۳٨٧

فدراسیون معلمان در استرالیا به حکم اعدام فرزاد کمانگر اعتراض کرد!

بنا به درخواست واحد استرالیا حزب کمونیست کارگری ایران فدراسیون معلمان استان نیو سات ولس استرالیا با ارسال نامه ای به محمود احمدی نژاد به حکم اعدام فرزاد کمانگر اعتراض کرده است۔ این فدراسیون که حدود ۷۰۰۰۰ معلم را در خود متشکل کرده است٬ از وزیر امور خارجه استرالیا خواسته است که در ارتباط با دولت جمهوری اسلامی ایران پرونده فرزاد کمانگر را مورد پیگیری قرار دهد۔

واحد استرالیای حزب کمونیست کارگری ایران برای نجات جان فرزاد کمانگر همچنان مشغول برگزاری میزهای اطلاعاع رسانی و افشاگرانه علیه جمهوری اسلامی است۔ در جریان این میزها از عموم مردم برای دفاع از فرزاد امضا جمع اوری می گردد و قرار است طومارهای مربوطه به نماینده پارلمان فدرال از منطقه پاراماتا تحویل داده شود تا در نشست بعد از تعطیلات سال نو تسلیم پارلمان استرالیا بشود۔

یادآوری کنیم چندی پیش در نتیجه کار و تلاش واحد استرالیا حزب کمونیست کارگری ایران پارلمان استان نیو سات ولس به پیشنهاد اقای جان کی نماینده حزب سبزها در محکومیت حکم اعدام فرزاد کمانگر قراری را تصویب کرد۔ واحد حزب در استرالیا در نظر دارد از طریق نماینده پارلمان فدرال از منطقه پاراماتا از دولت فدرال استرالیا هم بخواهد که سند محکومیت حکم اعدام فرزاد کمانگر را مورد تصویب قرار دهد۔

تشکیلات خارج از کشور حزب کمونیست کارگری ایران
۱۰ ژانویه ۲۰۰۹

متن ترجمه نامه فدراسیون معلمان استان نیو سات ولس استرالیا به احمدی نژاد

رئیس جمهوری اسلامی ایران٬ جناب محمود احمدی نژاد
خیابان فلسطین چهارراه اذربایجان٬ تهران

جناب٬
ما در باره همکار معلم خودمان و فعال اتحادیه ای فرزاد کمانگر خیلی نگران هستیم. ما متوجه شدیم که اقای کمانگر برای فعالیتهای اتحادیه ای و فعالیتهای دفاع از حقوق انسان به مرگ محکوم شده است. اتحادیه معلمان به نمایندگی از طرف تقریبا ۷۰۰۰۰ معلم از شما می خواهد تا این حکم شدید بر علیه اقای کمانگر را عاجلا تجدید نظر کنید
اتحادیه معلمان برای "استفن اسمیت" وزیر امور خارجه استرالیا نامه ای نوشته و از او خواست تا این مسئله را به مثابه یک موضوع عاجل با نمایندگان دولت ایران پی گیری کند۔
ما چشم انتظار این هستیم تا بشنویم که حکم اعدام اقای کمانگر کاهش می یابد۔
ارادتمند شما
جان اروینگدبیر کل

.

کمپيني جهاني در اعتراض به حکم اعدام فرزاد کمانگر

در پي کمپيني بين المللي در اعتراض به حکم اعدام فرزاد کمانگر و خواست آزادي فوري او از زندان سازمانهاي و نهادهاي مختلف انسان دوست در سطح جهان با ارسال نامه هاي اعتراضي به جمهوري اسلامي به اين کمپين پيوسته اند. ليستي از اين سازمانها عبارتند از:
سازمان عفو بين الملل
سازمان جهاني معلمان
فدراسيون جهاني اتحاديه هاي معلمان
اتحاديه هاي ايالت نيوساوث ويلز- استراليا
کنگره اتحاديه هاي کارگري انگلستان
فدراسيون اتحاديه هاى كارگرى سراسر پاكستان
اتحاديه کارگري مستقل کارکنان سازمان هاي اتحاديه اروپا
حزب چپ سوئد
سازمان ديده بان حقوق بشر

به فدراسيون آموزش بين الملل، سازمانهای كارگری و نهادهای مخالف اعدام

به فدراسيون آموزش بين الملل، سازمانهای كارگری و نهادهای مخالف اعدام

روز جهانی اعتراض به حكم اعدام فرزاد كمانگر
دوستان گرامی!

فرزاد كمانگر معلم جوانی است كه در ايران دستگير و به اعدام محكوم شده است. تا كنون نهادهای متعددی در دنيا به اين حكم اعتراض كرده اند. از جمله فدراسيون آموزش بين الملل، فراخوانی برای اعتراض به اين حكم و نجات جان فرزاد كمانگر داده و از همگان خواسته به اين حكم اعتراض كنند.

ما در آستانه روز جهانی معلم هستيم. ۵ اكتبر روز جهاني ابراز احترام به معلمينی است كه در سراسر جهان به همه كودكان و به فرزندان ما آموزش علم و دوستي و مودت ميدهند. اين روز فرصت مناسبی است كه در سراسر جهان، به هر طريق ممكن به حكم اعدام فرزاد كمانگر اعتراض كنيم.

از شما درخواست ميكنيم كه اين روز را روز جهانی اعتراض به حكم اعدام فرزاد كمانگر و همه محكومين به اعدام در ايران اعلام كرده و از همه نهادهای تحت مسئوليت خود و از همه سازمانهای کارگری و مدافع حقوق انسان بخواهید دست به تجمع اعتراضی درمقابل سفارتخانه های جمهوری اسلامی ایران بزنند و به هرطریق که میتوانند حکومت اسلامی را برای لغو حکم اعدام فرزاد کمانگر تحت فشار قرار دهند.

در دو سال گذشته به دعوت اتحاديه های كارگری، روز جهانی ابراز همبستگی با كارگران ايران برگزار شده و به این مناسبت در بسیاری از کشورها درمقابل سفارتخانه های جمهوری اسلامی تجمعات متعددی برپا شد و نامه های اعتراضی بسیاری خطاب به سران جمهوری اسلامی ارسال شد۔ امروز بسيار حياتی است كه بر عليه اعدامها و حكم اعدام فرزاد كمانگر به یک حركت جهانی دست بزنيم. بگذار حكومت اسلامی ببيند كه در دنيا افکار عمومی جهانی با قتل عمد و جنايات عامدانه عليه انسانها مخالفند و برای نجات جان كسانی كه در سلولهای مرگ حكومت اسلامی نشسته اند، به خيابان می آيند. بگذار مادر فرزاد كمانگر ببيند كه قلبهای بسياری برای آزادی فرزند او و برای لغو حكم اعدام فرزاد می تپد و اين قلبها و اين دستها در روز ۵ اكتبر بهم گره ميخورد و برای نجات جان فرزاد كمانگر به ميدان می آيد.

زنده باد همبستگی بين المللی انسانها براي نجات جان فرزاد كمانكر

فدراسیون آموزش بین الملل نسبت به حکم اعدام فرزاد کمانگر اعتراض کرد!

متن ترجمه شده نامه فدراسیون آموزش بین الملل به احمدی نژاد

به : رئیس جمهور٬ احمدی نژاد

بار ديگر از سوى آموزش بين الملل براى شما مينويسم تا تاسف خود را از تاييد حكم اعدام معلم فرزاد كمانگر اعلام كنم. آموزش بين الملل، كمپين انجمن معلمان ايرانى و امنستي انترنشنال براي بازبينى مجدد پرونده از طريق يك دادگاه منصف مطابق با استانداردهاي بين المللى را مورد حمايت قرار ميدهد. آموزش بين الملل همچنين مقامات را فراميخواند تا حكم اعدام فرزاد كمانگر را تغییر دهند. به اين دليل كه درخواست مجازات اعدام جبران ناپذير است و سيستم قضايي بايد از قرباني كردن افراد بيگناه پرهيز كند.

طبق اظهارات وكيل كمانگر هيچ موردي وجود ندارد كه اثبات كند آقاي كمانگر براي امنيت ملى خطرناك ميباشد. آموزش بين الملل به همراه ساير سازمان هاي حقوق بشرى بابت تبعيض اعمال شده به فرزاد كمانگر بعلت كرد تبار بودن ، عضويت در انجمن صنفي معلمان كرد، و فعال دفاع از حقوق بشر و اقليتها، متاسف است.

اطلاعات دريافتي اخير توسط اي آي همچنين تاكيد ميكند كه ٣ فعال اتحاديه معلمان از كامياران به نامهاي حسن قربانى، احمد قرباني و كاوه رستمى در ٢٣ جولاي در حاليكه قصد شركت در جلسه انجمن صنفى معلمان تهران براي متوقف كردن حكم اعدام فرزاد كمانگر را داشتند، ناپديد شدند. اين برخوردها نمونه هايي از ايجاد فضاي ارعاب عليه فعالين اتحاديه هاي معلمان است.

ايران از اعضاي دائم و قديمى سازمان جهانى كار بوده كه ملزم به رعايت اصول اساسى بيانيه آي ال او و حقوق كار كه آزادي تشكل را تضمين ميكند، ميباشد. دستگيري، بازداشت و محكوميت فعالين اتحاديه ها به دليل فعاليتهاى مشروع انسانى و اتحاديه اى نه تنها نقض آشكار حقوق اتحاديه هاي كارگرى است بلكه همچنين يك فضاي ترس و تبعيض در ميان فعالين اتحاديه اي در ايران ايجاد ميكند.

همچنين اي آي متاسف است كه آقاي كمانگر زمانيكه در بازداشت بوده مورد شكنجه قرار گرفته و از درمان پزشكى نيز محروم شده است. اي آي از مقامات ايرانى ميخواهد كه گزارشات مربوط به شكنجه را مورد تحقيق قرار دهد تا اطمينان شود كه در آينده هيچ زنداني مورد شكنجه و رفتارهاي خشونت آميز قرار نگيرد.

در ماه مه اي آي درخواست يك ملاقات حضوري با على اصغر خاجى سفير جمهورى اسلامى در بروكسل كرد. تا اين لحظه سفارت جمهوري اسلامى، قادر نشده كه زمان معين و مناسبى را براي اين جلسه تعيين كند. اي آي مايل است تا يك ديالوگ را با مقامات ايرانى باز كند تا شاهد توسعه درك بهترازروح همكاي و منافع دو طرفه باشيم.

اي آي خوشحال ميشود تا نسبت به اين درخواست برخورد مثبتي را ديده و ضمنا به بررسى اوضاع ايران به طور فشرده ادامه خواهد داد.

با احترام
فرد فان ليون
دبير سراسرى

كپي:
نماينده على خامنه اى على اصغر خاجى
آي ال او
آي تي يو سى"

انتقال فرزاد کمانگر از زندان رجایی شهربه بند 209 زندان اوین

طبق اخباری که بدست ما رسیده است ، ساعت 9 صبح امروز 6 مرداد ماه بدون هیچ توضیح یا دلیلی فرزاد کمانگر را به بند 209 زندان اوین انتقال دادند. بندی که قبلاً فرزاد در آن مورد شدید ترین شکنجه ها قرار گرفته است.
در این رابطه خانوادۀ فرزاد کمانگر وبخصوص مادر ایشان بشدّت نگران وضع وحال او هستند . از همۀ احزاب ، سازمانها ونهادها و انسانهای شرافتمند وانسان دوست چه در داخل کشور وچه خارج کشور میخواهم، به هر شیوه که امکان دارند در این رابطه دخالت کنند و اعتراض نمایند و نگذارند فرزاد كمانگر اعدام شود. ما بايد تلاش كنيم که اجازه ندهيم این کابوس وحشت بوقوع بپیوندد.

محمدامین کمانگر 27.7.2008

طلب عفو از چه و به که ؟ / نامه اي از فرزاد کمانگر

کانون صنفي مغلمان ايران با همراهي تني از اعضاي کانون صنفي معلمان کردستان ، همکاران فرزاد کمانگر ، خانواده کمانگر و خليل بهراميان وکيل آقاي فرزاد کمانگر اقدام به برگزاري جلسه اي در شهر تهران جهت پيگيري وضعيت فرزاد کمانگر نمودند

***

تاريخ : 26/4/1387

به نام آزادي
تعريف دقيق جرم سياسي و پيرو آن زنداني سياسي در هيچ جاي قاموس حقوقي - کيفري جمهوري اسلامي مشخص نشده که به تابع آن در مظان هرگونه اتهام ناسره و نامربوط قراردادن شخصي که طبق استانداردهاي حقوقي معقول در جهان متهم سياسي به شمار مي آيد امري رايج باشد ، اساساً در جايي که بعضي ها خود را فراتر از قانون ميدانند ، بدون داشتن تحصيلات آکادميک حقوقي يا سياسي خود را بهترين و نادرترين سياستمداران و عالمان علم قضا به حساب مي آورند و عملکرد سياسي خود را نيز تنها آلترناتيو سياسي در زمان غيبت امام زمان (عج) دانسته و به طبع تمامي اقشار جامعه ايران را پيرو محض و مطيع سياستهاي خود پنداشته و نتيجتاً هيچ مسلک و شيوه سياسي را به رسميت نشناخته و بالاتر از آن براي بقيه آحاد ملت نيز مجاز و روا نميدانند . بنابراين جاي تعجب نيست که اين عده با فراق خاطر کامل کسي ديگر را به جز خود صاحب صلاحيت اظهار نظر در امور سياسي نداند مگر آنکه به تائيد يا تمجيد رياکارانه از آنها پرداخته و اظهار علني هيستريک حمايت خود را از سياستهاي رسمي اين طبقه دستمايه سوداي رسواي خويش قرار دهد .فعالبت سياسي به معناي مصطلح و رايج عصيان نيز از طرف اين گروهها تنها براي کساني که از اسلام سياسي ، تمام جنبه هاي انسان ساز ، لطيف و روحاني با قوانين مدون و محکم جهت پي ريزي جوامع سالم و با نشاط بشري را يکجانبه به کناري گذاشته و بنا به گفته خود با تفکر ايام آغازين ظهور اسلام فقط " الجنة تحت ظلال السيوف " و " النصر بالرعب " را فرا گرفته اند ، بنابراين جاي تعجب نيست که در نظام نظري و حقوقي اين عده مصاديق فعاليت سياسي ، جرم سياسي ، اتهام سياسي و زنداني سياسي احصا نشده است . سخن کوتاه آنکه ، اينجانب فرزاد کمانگر بعنوان يک شهروند ايراني داراي حقوق مشروع و عرفي پذيرفته شده در قانون ايران و جهان و بعنوان کسي که وزارتخانه آموزش و پروش همين حاکميت اينجانب را صاحب صلاحيت تعليم به فرزندان اين آب و خاک دانسته ، اکنون طبق رول معمول حقوق بين الملل ، طبق اعلاميه جهاني حقوق بشر و طبق تعاريف مقبول خردورزان سياسي در جهان خود را مصداق بارز و کامل يک زنداني سياسي ميدانم که از بد حادثه در بد زمان و بدمکاني که تعريف ساده از جرم سياسي در لفاف عناوين عجيب و شگفت ، نظير حرب با خدا ، افساد في الارض ، اقدام عليه امنيت ملي به تنگ نظرانه ترين و غير دموکراتيک ترين وجه گرفتار آمدم ، توجه خوانندگان را به موارد مطروحه زير جلب مينمايم تا سير دادرسي در مورد پرونده من در دستگاه عدالت فعلي ايران روشن تر شود :1- اينجانب در تاريخ 27/5/85 در شهر تهران به دليل تحت مظان قرار داشتن به فعاليت سياسي غير مجاز بازداشت شدم ، عليرغم تصريح قانون اساسي به حق متهم مبني بر داشتن وکيل 16 ماه از اين حق محروم بودم ، يعني بعد از 16 ماه تحمل سخت ترين انواع شکنجه تحت لواي بازجويي که برخلاف موارد مطروحه در قانون حفظ حقوق شهروندي بوده و شرح کوتاهي از آن را در رنجنامه اي که قبلاً نگاشتم ذکر شده است . البته لازم به ذکر است که در شهر کرمانشاه دادستان انقلاب وقت ضمن بي اعتنايي به اصل تفهيم اتهام با صدور دستور به ضابطين قوه قضائيه خواستار تداوم شکنجه و فشار بيشتر جهت پذيرش گناه مرتکب نشده اينجانب شد (که اگر بازپرس شعبه 14 امنيت تهران دستور بازگشت ما را به تهران نميداد بي گمان زنده نبودم) و حتي کار را به آنجا رسانيدند که مراحل آغازين تشکيل پرونده به گفته خودشان انجام "تحقيقات فني " هنگامي که نه جرمي ثابت شده و نه جلسه دادرسي برگزار شده و بدون داشتن وکيل هرگونه اتهامي را به اينجانب وارد مي ساختند و صراحتاً و با کمال خوشحالي از صدور حکم اعدام من خبر ميدادند.2- در خلال دوره 16 ماهه در کارخانه متحول سازي وزارت اطلاعات و بعد از اعزام از کرمانشاه به تهران دفعتاً وطي يک عمليات محيرالعقول عناوين اتهامي قبلي اينجانب نظير عضويت در حزب پزاک ، حمل مواد منفجره ، اقدام به شروع بمب گذاري و حتي بمبگذاري از نامه اعمال من محو شده و اتهام خلق الساعه جديدي به نام عضويت در حزب کارگران کردستان ترکيه ؟!!! برايم تجويز شد . البته بنا به عادت مافي السبق بدون هيچگونه مستند و مدرکي ، حتي جعلي و ظاهري .3- در همان ايام مذکور شعبه 30 دادگاه انقلاب تهران معلوم نيست که چرا و چگونه ناگهان قرار عدم صلاحيت خود به طرفيت دادگاه انقلاب سنندج را صادر نمود.4- تحمل نزديک به دو ماه انفرادي همراه با شکنجه هاي وحشتناک توسط مسئول بازداشتگاه اطلاعات سنندج که مشخص نبود اعمال اين حجم عظيم فشار و شکنجه به چه جهت و در خدمت کدامين هدف و مقصود بود ؟ چرا که در طول اين مدت نه تفهيم اتهام جديدي شده بودم و نه حتي يکبار ، يک سئوال جديد هم از من پرسيده شد و سرانجام اين قصه صدور قرار عدم صلاحيت اين بار به طريق معکوس از طرف دادگاه انقلاب سنندج به طرفيت شعبه 30 دادگاه انقلاب تهران تکرار شد ، گويا حضرات به اين نتيجه رسيده بودند که تنوعي در اعمال شکنجه اينجانب قرار دهند و طبعيت مهرپرور و مهرورز خود را در هر سه مرکز استان به من نشان داده و ترجيحاً به من فهمانده شود ، به هر کجا که روي "آسمان همين رنگ است"5- و بالاخره ميرسيم به اوج شاهکار اين سناريو امنيتي - قضائي ، يعني مرحله تشکيل دادگاه ، مرحله تشکيل جلسه دادرسي و نهايتاً صدور حکم ، البته خواننده متوجه باشد که دستگاه قضائي در هجدهمين ماه پس از دستگيري به اين نتيجه رسيد که اتلاف فرصت ديگر کافي است و اين پرونده بايد سريعاً ختم به خير شود و اين نيت خيرخواهانه حتي به جلسه دادگاه نيز سرايت نمود و اينجانب در طي کمتر از 7 دقيقه (بله درست خوانديد ، فقط هفت دقيقه) که 3 دقيقه آن صرف قرائت کيفر خواست گرديد ، مستحق اعدام تشخيص داده شدم ، آنهم در دادگاهي که طبق نص صريح اصل 168 قانون اساسي جمهوري اسلامي بايد به شکل علني با حضور وکيل و در حضور هيئت منصفه برگزار ميگرديد ، که هيئت منصفه و علني بودن دادگاه فوق هيچگونه مفهوم و وجود خارجي نداشته و حتي به وکيل اينجانب نيز قبل از دادگاه و در هنگام دادگاه اجازه صحبت کردن حتي در حد سلام و عليک با من را ندادند و حتي فرصت قانوني دفاع از من را نيز پيدا نکرد . قابل ذکر است در کيفرخواست فقط اتهام عضويت در پ.ک.ک در دادگاه به من ابلاغ شد.6- قاضي پرونده يکماه بعد، طي يک پروسه تشريفاتي هنگام ابلاغ حکم به اينجانب صراحتاً اعلام نمود که وزارت اطلاعات قبل از صدور حکم دادگاه محاربه تو را مسلم و قطعي تشخيص داده و حداقل حکم مورد انتظار را اعدام دانسته ، البته اين موضوع چندان براي من تازگي نداشت زيرا که تمامي بازجويان اطلاعات در هر سه شهر از همان روزهاي آغازين بازجويي پيشاپيش تاکيد موکد داشتند که "ما تشخيص ميدهيم که چه کسي چه حکمي بايد بدهد و حکم تو نيز بايد اعدام باشد" (عين گفته بازجوهاي پرونده)توجه به موارد مشروحه فوق که فقط مشتي از خروار است براي عبرت گيرندگان مايه تاسف است ،چرا که دستگاه اطلاعاتي - امنيتي کشور با نقض مکرر و فاحش نص صريح قوانين مصوبه جمهوري اسلامي و در راس آن اصول قانون اساسي مانند اصل 20 (يکسان بودن همه در برابر قانون)، اصل 23 (ممنوعيت تفتيش عقايد) ، اصل 35 (داشتن حق وکيل) ، اصل 37 (اصل برائت) ، اصل 38 (ممنوعيت شکنجه) ، اصل 39 (ممنوعيت هتک حرمت و حيثيت ) ، اصل 57 (استقلال قوا) ، و اصل 166 (مستدل و مستند بودن احکام) ، اصل 168 (علني بودن دادگاه جرايم سياسي) و نقض قوانين حقوق شهروندي ، نقض آئين دادرسي و نقض آئين نامه داخلي سازمان زندانها ، از يکطرف ، يکسره خط بطلان برآنچه که در متن قوانين جمهوري اسلامي ذکر شده ميکشد و از طرف ديگر در مقام زننده اتهام - بازجو - بازپرس ، دادستان و قاضي قرار گرفته و نهاد به ظاهر زير مجموعه قوه مجريه بسي بالاتر از قوه قضائيه براي خود شان قائل است گويا "پريرو تاب مستوري ندارد ، در ار بندي سر از روزن درآرد"چنين به نظر ميرسد صدور احکام سنگين براي فعالان مدني در مناطق کردنشين مقابله اي جدي براي سرکوب اين حرکتهاست و صدور احکام اعدام ما نيز بنا به ملاحضات سياسي و مقاوله هاي سياسي با احزاب تازه به قدرت رسيده (شما بخوانيد تازه مسلمان) يکي از همسايگان غربي است که در کشتارهاي قومي يد طولايي از 1915 تا کنون دارد ، اين حکم اعدام نوعي پيش کشي سياسي و کرنشي منفعلانه و ذليلانه از طرف يکي از شرکاي همخوابگي ايدئولوژيکي به شريک ديگر است که البته عليرغم به ظاهر واحد در هدف ، و تبين مسير ، نظرات کاملاً متنافري از هم دارند .حال با توجه به آنچه که شرحش دادم ، آيا من شايسته حکم اعدام بوده ام ؟ و آيا اينجانب جهت حفظ زندگي خود بايد تقاضاي عفو نمايم ؟ عفو و عذر تقصير از چه و به که ؟ آيا آناني که حتي قانون مکتوب خود را به کرات زير پا گذاشته و به قانون نانوشته و خودسرانه خود حکم به شکنجه و اعدام ميدهند ، در اين راه با دست و دلبازي تمام زندگي بخشش ميکنند به درخواست عفو مستحق تر نيستند ؟

فرزاد کمانگر

زندان رجايي شهر کرج بند بيماران عفوني و متادوني

٢٤ تير ٨٧

***

ميخواهند مرا قرباني کنند

ديوان عالي كشور، حكم اعدام سه فعال كرد به نامهاي فرزاد كمانگر، فرهاد وكيلي و علي حيدريان را كه به محاربه ‏متهم شده بودند تاييد كرد. در همين ارتباط فرزاد كمانگر در پيام كوتاهي از زندان در اين مورد گفت: "اين حكم به من ‏ابلاغ شده و مسئولان اجراي احكام و زندان از من خواسته اند تا درخواست عفو بنويسم ؛اما من اساسا هيچ گناهي ‏مرتكب نشده ام كه درخواست عفو بكنم."‏
فرزاد كمانگر افزود: "مي خواهند روحيه من را تضعيف بكنند اما بايد بگويم كه حال و روحيه من بسيار خوب است. ‏تاكيد من فقط اين است كه هيچ گاه عضو هيچ حزب و گروه سياسي نبوده ام. اين فقط يك اتهام است. من همان قدر که ‏مي توانم عضو گروه ببرهاي تاميل باشم، همان قدر هم عضو پ ك ك بوده ام. آنها مي خواهند من را قرباني كنند. جالب ‏است كه اعضاي پ ك ك وقتي در ايران بازداشت مي شوند، اعدام نمي شوند. در تركيه هم اعدام نمي شوند اما من با ‏آنكه عضو اين گروه هم نبوده و نيستم، به اعدام محكوم شده ام. من از مرگ هراسي ندارم و از همه مردم ايران و همه ‏آناني كه براي آزادي من تلاش كرده اند صميمانه تشكر مي كنم". ‏
خليل بهراميان وكيل مدافع اين سه زنداني كرد هم در همين ارتباط به خبرگزاري ديده بان حقوق بشر كردستان گفته ‏است: "هر چند کتبا تاييد اين احکام به من ابلاغ نشده اما‎ ‎در مراجعه اي که به دادگاه انقلاب داشتم، شفاها‎ ‎آن را تاييد ‏کردند، به همين دليل من هنوز از جزييات حکم جديد آگاهي کامل ندارم‏"‏. ‏
خليل بهراميان همچنين به خبرگزاري ديده بان حقوق بشر كردستان گفته: "در مورد دادگاه بدوي، اصلاً دادگاهي تشکيل ‏نشد. دادگاهي چند دقيقه اي که اصلاً فرصت‏‎ ‎دفاع ندادند؛ من از تمام پتانسيل قانوني براي اعتراض استفاده خواهم کرد، ‏اما اگر‎ ‎اينجا جواب قانع کننده اي مبني بر تبرئه ايشان دريافت نکنم، به دادگاه لاهه شکايت‎ ‎خواهم کرد". ‏
فرزاد كمانگر، علي حيدريان، فرهاد وكيلي پيشتر از سوي شعبه 30 دادگاه انقلاب تهران، به اتهام عضويت در حزب ‏كارگران كردستان تركيه (پ ك ك ) و محاربه به اعدام محكوم شده بودند. صدور اين احكام اعتراضاتي را دامن زد و ‏بالاخص حمايتهاي گسترده اي از فرزاد كمانگر به عمل آمد؛ چرا كه وي پيش از بازداشت، سابقه فعاليتهاي مدني ‏مسالمت آميز داشته و با برخي از اين نهادها در كردستان همكاري كرده بود. بعلاوه روند بازجوييها و دادگاه فرزاد ‏كمانگرهم اعتراض سازمانهاي مدافع حقوق بشر را به همراه داشته است. ‏
فرزاد كمانگر بارها با انتشار نامه هايي از زندان، به شرح شكنجه هايي پرداخته كه در زندان و براي گرفتن اعتراف ‏متحمل شده و در آنها بر بي گناهي خود اصرار ورزيده است. ‏
در همين حال مادر فرزاد كمانگر پس از تاييد حكم اعدام فرزندش در ديوان عالي كشور گفته است: "فرزاد يك انسان ‏عزيز و دوست داشتني است كه براي آزادي مردم فعاليت مي كرد. من از همه احزاب و نيروهاي مترقي، از همه ‏رسانه هاي خبري دعوت ميكنم، كمك كنند فرزند من از اعدام نجات يابد. فرزاد فقط فرزند من نيست، او فرزند همه ‏مردم ايران است و من از همگان دعوت مي كنم كه دست به دست هم داده و از انسانيت دفاع كنند. كاري كنند فرزاد ‏عزيز من از اعدام و زندان نجات پيدا کند". ‏

٢٥ تير ٨٧